Irreligion
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
noun
بد کیشی، بی دینی، خدا نشناسی، شرارت، بیحرمتی به مقدسات، ادیان کاذبه و منحرفه، دین دروغی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد irreligion
-
noun QuestioningSynonyms: atheism, disbelief, skepticism
-
noun The quality of not being devoutSynonyms: irreligiousness
ارجاع به لغت irreligion
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «irreligion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irreligion
لغات نزدیک irreligion
- - irrelevant
- - irrelievable
- - irreligion
- - irreligious
- - irremeable