امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jest

dʒest dʒest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jested
  • شکل سوم:

    jested
  • سوم شخص مفرد:

    jests
  • وجه وصفی حال:

    jesting
  • شکل جمع:

    jests

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
لطیفه، بذله، شوخی، بذله‌گویی، خوش‌طبعی، طعنه، گوشه، کنایه، عمل، کردار، طعنه زدن، تمسخر کردن، استهزا کردن، به‌ بازی گرفتن، شوخی کردن، مزاح گفتن
- to say something in jest
- به شوخی چیزی گفتن
- Don't jest with me, boy!
- پسر مرا دست نینداز!
- It began as a jest and ended in tragedy.
- با شوخی شروع شد و با اندوه پایان یافت.
- a fellow of infinite jest
- (شکسپیر) آدمی بسیار دل شاد
- Nobody laughed at his jests.
- هیچ‌کس به دلقک‌بازی‌های او نخندید.
- Are you jesting or are you speaking seriously?
- شوخی می‌کنی یا داری جدی می‌گی؟
- and the other jested that from the ebb and flow ...
- و آن دگر تسخر زدی کز جزر و مد ...
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jest

  1. noun joke
    Synonyms: banter, bon mot, crack, fun, funny, gag, game, hoax, jive, jolly, laugh, one-liner, play, pleasantry, prank, quip, rib, rib-tickler, ridicule, sally, spoof, sport, wisecrack, witticism
  2. verb joke
    Synonyms: banter, chaff, deride, flout, fool, fun, gibe, gird, jeer, jive, jolly, josh, kid, mock, needle, put on, quip, rag, razz, rib, roast, scoff, sneer, spoof, tease

ارجاع به لغت jest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jest

لغات نزدیک jest

پیشنهاد بهبود معانی