امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Job Interview

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      job interviews

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    مصاحبه‌ی شغلی، مصاحبه‌ی کاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The job interview went better than he expected.
    - مصاحبه‌ی شغلی از آنچه او انتظار داشت بهتر پیش رفت.
    - He felt nervous before his job interview.
    - او قبل‌از مصاحبه‌ی کاری خود احساس نگرانی می‌کرد.
    - They scheduled the job interview for next week.
    - آن‌ها مصاحبه‌ی شغلی را برای هفته‌ی آینده برنامه‌ریزی کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد job interview

    1. noun a formal meeting at which someone is asked questions in order to find out if they are suitable for a post of employment

    ارجاع به لغت job interview

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «job interview» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/job-interview

    لغات نزدیک job interview

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار