امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Kern

    ˈkɜːrn ˈkɜːn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: kerne

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    قدیمی پیاده‌نظام سبک قرون‌ وسطایی ایرلند یا اسکاتلند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The knight was accompanied by two kerns.
    - دو پیاده‌نظام سبک شوالیه را همراهی می‌کردند.
    - The kern was the first line of defense in the ancient Scottish wars.
    - پیاده‌نظام سبک نخستین خط دفاعی در جنگ‌های اسکاتلند باستان بود.
    noun countable
    دهاتی، روستایی
    - He was a kern, never straying far from home.
    - او دهاتی‌ای بود که هرگز از خانه دور نمی‌شد.
    - quintessential kerne
    - روستایی اصیل
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kern

    1. noun United States composer of musical comedies (1885-1945)
      Synonyms: Jerome Kern, jerome david kern
    2. verb Remove a portion of space between (adjacent letters)
      Antonyms: kern

    ارجاع به لغت kern

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kern

    لغات نزدیک kern

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی