امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kickshaw

ˈkɪkˌʃɔː ˈkɪkʃɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
خوراک لذیذ، دندان مز
noun
پشیز، چیز بی‌ارزش، آشغال‌ماشغال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kickshaw

  1. noun Something considered choice to eat
    Synonyms: dainty, delicacy, goody, treat

ارجاع به لغت kickshaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kickshaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kickshaw

لغات نزدیک kickshaw

پیشنهاد بهبود معانی