امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kill Time

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
وقت گذراندن / زمان کشتن (اصطلاح)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I went to the bookstore to kill time before my appointment.
- من به کتابفروشی رفتم تا قبل از قرارم وقت بگذرانم.
- We played cards to kill time while waiting for the train.
- ما برای وقت گذراندن در حالی که منتظر قطار بودیم، ورق بازی کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت kill time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kill time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kill-time

لغات نزدیک kill time

پیشنهاد بهبود معانی