امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kilogram

ˈkɪləɡræm ˈkɪləɡræm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kilograms

توضیحات

مخفف این لغت kg است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
کیلوگرم، هزار گرم
- The package weighed one kilogram.
- وزن بسته یک کیلوگرم بود.
- She purchased two kilograms of flour at the store.
- او از فروشگاه دو کیلوگرم آرد خرید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kilogram

  1. noun One thousand grams (2.204623 pounds avoirdupois)
    Synonyms: kg, kilo-

ارجاع به لغت kilogram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kilogram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kilogram

لغات نزدیک kilogram

پیشنهاد بهبود معانی