امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knockdown

American: ˈnɑːkdaʊn British: ˈnɒkdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective
از پای‌درآورنده، کوبنده، خرد‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective noun
سفری، به آسانی از هم باز شونده یا جدا شونده، تاشو، جمع شدنی
- a knockdown table
- میز جداشدنی
adjective noun
از پای درآوردن، فرو اندازی، فرو کوبی، ضربه، مشتکاری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت knockdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knockdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knockdown

لغات نزدیک knockdown

پیشنهاد بهبود معانی