امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lank

læŋk læŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لاغر، نحیف، خمیده، خمار
- Lincoln was a lank man
- لینکلن مردی بلند و لاغر بود
- a lank cow
- گاو لاغر و استخوانی
- lank grass
- چمن کم‌پشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lank

  1. adjective Having little flesh or fat on the body
    Synonyms: lean, thin, slender, meager, angular, bony, fleshless, gaunt, lanky, rawboned, scrawny, spindly, skinny, slim, spare, twiggy, weedy
  2. adjective Long and lean.
    Synonyms: lean

ارجاع به لغت lank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lank

لغات نزدیک lank

پیشنهاد بهبود معانی