معنی localism به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈloʊklɪzm ˈləʊkəlɪzm

معنی

noun

اصطلاح محلی، آیین محلی، علاقه محلی، کوته‌بینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد localism

noun A partiality for some particular place

Synonyms: provincialism, idiom, patois, sectionalism, idiosyncrasy

ارجاع به لغت localism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «localism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/localism

لغات نزدیک localism

- local variable
- locale
- localism
- localite
- locality

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return