امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Long-winded

    ˌlɑːŋˈwɪndɪd ˌlɒŋ ˈwɪndɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more long-winded

    • صفت عالی:

      most long-winded

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    پرحرف، پرگو، روده‌دراز (سخنران و غیره)، طولانی، مطول، ملال‌آور، خسته‌کننده (سخنرانی و نوشته و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The professor's long-winded lecture put the entire class to sleep.
    - سخنرانی طولانی استاد تمام کلاس را به خواب برد.
    - the most long-winded speaker I've ever seen
    - روده‌درازترین ناطقی که در عمرم دیده‌ام
    - My friend is long-winded.
    - دوستم روده‌دراز است.
    adjective
    درازنفس، پرنفس (کسی که دیر به نفس‌نفس زدن می‌افتد و دیر خسته می‌شود)
    - a long-winded horse
    - اسب پرنفس
    - The marathon runner was incredibly long-winded.
    - دونده‌ی ماراتن فوق‌العاده پرنفس بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد long-winded

    1. adjective wordy
      Synonyms: bombastic, chatty, gabby, garrulous, loquacious, palaverous, prolix, rambling, talkative, verbose, voluble

    ارجاع به لغت long-winded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «long-winded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/long-winded

    لغات نزدیک long-winded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی