امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Man-hour

    ˈmænaʊər ˈmænaʊə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: person-hour

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    نفر-ساعت (واحد سنجش میزان کار به‌ویژه در صنعت برابر با مقدار کار یک نفر در یک ساعت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - It is estimated that the construction project would require 100 man-hours to complete.
    - تخمین زده می‌شود که تکمیل این پروژه‌ی ساختمانی به ۱۰۰ نفر-ساعت نیاز داشته باشد.
    - The company pays its employees $20 per person-hour worked.
    - این شرکت به ازای هر نفر-ساعت کار ۲۰ دلار به کارمندان خود حقوق می‌دهد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد man-hour

    1. noun A time unit used in industry for measuring work
      Synonyms: person hour

    ارجاع به لغت man-hour

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «man-hour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/man-hour

    لغات نزدیک man-hour

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار