امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Man-of-war

    ˌmænəvˈwɔːr ˌmænəvˈwɔː
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این لغت به شکل man-o'-war نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری man-of-war رایج است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    کشتی جنگی، رزم‌ناو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The man-of-war's crew worked tirelessly to maintain the ship's readiness for combat.
    - خدمه کشتی جنگی به‌طور خستگی‌ناپذیری برای حفظ آمادگی کشتی برای نبرد تلاش کردند.
    - the captain of the man-o'-war
    - کاپیتان رزم‌ناو
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد man-of-war

    1. noun Large siphonophore having a bladderlike float and stinging tentacles
      Synonyms: ship-of-the-line, battleship, destroyer, naval vessel, portuguese-man-of-war, jellyfish

    ارجاع به لغت man-of-war

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «man-of-war» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/man-of-war

    لغات نزدیک man-of-war

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار