امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mani

    American: ˈmɑːni British: ˈmɑːni
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    در معنای نخست به این شکل نیز نوشته می‌شود: Manichaeus

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    مانی (فیلسوف و شاعر و نویسنده و پزشک و نگارگر و بنیان‌گذار و پیام‌آور آیین مانوی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The followers of Mani believed he was a divine messenger.
    - پیروان مانی معتقد بودند که او فرستاده‌ی الهی است.
    - the teachings of Mani
    - تعالیم مانی
    noun countable uncountable informal
    مانیکور (مراقبت و توجه به زیبایی ناخن‌های دست)
    - I went to the salon for a mani.
    - برای مانیکور به سالن رفتم.
    - You need a mani!
    - مانیکور لازمی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت mani

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mani» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mani

    لغات نزدیک mani

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار