امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Manly

ˈmænli ˈmænli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more manly
  • صفت عالی:

    most manly

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb
مردوار، مردانه، جوانمرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the manly voice of that boy
- صدای مردانه‌ی آن پسر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manly

  1. adjective courageous
    Synonyms: audacious, beefcake, bold, brave, colt, confident, daring, dauntless, dignified, fearless, firm, gallant, hardy, he-man, heroic, hunk, intrepid, jock, jockstrap, lion-hearted, macho, male, manful, manlike, masculine, muscular, noble, powerful, red-blooded, resolute, robust, self-reliant, stately, staunch, stout-hearted, strapping, strong, stud, tiger, two-fisted, undaunted, valiant, valorous, vigorous, virile, well-built
    Antonyms: cowardly, weak

لغات هم‌خانواده manly

ارجاع به لغت manly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manly

لغات نزدیک manly

پیشنهاد بهبود معانی