امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Meaningful

    ˈmiːnɪŋfl ˈmiːnɪŋfl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    پرمعنی، معنی‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a meaningful story
    - داستانی پرمعنی
    - a meaningful relationship
    - رابطه‌ی پربار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد meaningful

    1. adjective significant
      Synonyms:
      important relevant material considerable substantial serious useful valid big heavy deep essential consequential momentous purposeful worthwhile clear explicit exact intelligible indicative pointed expressive weighty concise succinct suggestive allusive pregnant sententious eloquent
      Antonyms:
      insignificant meaningless useless worthless

    لغات هم‌خانواده meaningful

    • verb - transitive
      mean

    ارجاع به لغت meaningful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «meaningful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meaningful

    لغات نزدیک meaningful

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی