امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Merely

    ˈmɪrli ˈmɪəli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    فقط، صرفاً، تنها، و بس، همین‌قدر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - I was merely looking!
    - من فقط داشتم نگاه می‌کردم!
    - merely two dollars
    - تنها دو دلار
    - I was merely five minutes late.
    - فقط پنج دقیقه تأخیر داشتم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد merely

    1. adverb Nothing more than
      Synonyms: just, only, simply, barely, quite, solely, utterly, but
    2. adjective Merely
      Synonyms: slightly, solely

    ارجاع به لغت merely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «merely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/merely

    لغات نزدیک merely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی