معنی meretricious به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌmerəˈtrɪʃəs ˌmerəˈtrɪʃəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

وابسته به فاحشه، فاحشه‌وار، زرق‌وبرق‌دار و بد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a meretricious relationship

- رابطه‌ی نامشروع (حاکی از بی‌بندوباری)

- meretricious theatrical shows

- نمایش‌های تئاتری جلف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meretricious

adjective gaudy, flashy

Synonyms: blatant, bogus, brazen, chintzy, counterfeit, garish, glaring, insincere, loud, misleading, ornate, phony, plastic, put-on, sham, showy, spurious, superficial, tawdry, tinsel, trashy

Antonyms: genuine, real, undecorated, unembellished

ارجاع به لغت meretricious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «meretricious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meretricious

لغات نزدیک meretricious

- merely
- merengue
- meretricious
- merganser
- merge

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel