امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mess Around

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb C2
وقت تلف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
phrasal verb
مسخره بازی درآوردن
phrasal verb
رابطه‌ی جنسی داشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mess around

  1. phrasal verb fiddle; goof off
    Synonyms:
    amuse oneself dabble dawdle doodle fool around loiter muck around play play around play the fool potter puddle putter tinker trifle
    Antonyms:
    labor toil work
  1. phrasal verb Joke
  1. phrasal verb Have a sexual relationship (especially one which is non-commital)

ارجاع به لغت mess around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mess around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mess-around

لغات نزدیک mess around

پیشنهاد بهبود معانی