امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Milkmaid

ˈmɪlkmeɪd ˈmɪlkmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دختر شیردوش، زن کارگر لبنیات، شیرفروش زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد milkmaid

  1. noun A woman who works in a dairy
    Synonyms: dairymaid

ارجاع به لغت milkmaid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «milkmaid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/milkmaid

لغات نزدیک milkmaid

پیشنهاد بهبود معانی