امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Milkshake

ˈmɪlkˌʃek ˈmɪlkʃeɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    milkshakes

معنی

noun
بستنی مایع (آمیزه‌ی شیر و بستنی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد milkshake

  1. noun Frothy drink of milk and flavoring and sometimes fruit or ice cream
    Synonyms: milk shake, shake, cabinet, frappe, velvet

ارجاع به لغت milkshake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «milkshake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/milkshake

لغات نزدیک milkshake

پیشنهاد بهبود معانی