امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Misplay

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
بازی بد و از روی ناشیگری، غلط بازی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misplay

  1. verb (baseball) a failure of a defensive player to make an out when normal play would have sufficed
    Synonyms: error, bobble, fumble, miscue, muff, renege

ارجاع به لغت misplay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misplay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misplay

لغات نزدیک misplay

پیشنهاد بهبود معانی