امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Missy

ˈmɪsi ˈmɪsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خانم کوچولو، دختر خانم، خانم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد missy

  1. noun A young woman
    Synonyms: girl, miss, young-lady, young woman, fille

ارجاع به لغت missy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «missy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/missy

لغات نزدیک missy

پیشنهاد بهبود معانی