امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mountaineer

ˌmaʊntnˈɪr ˌmaʊntəˈnɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mountaineers

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
کوهنورد، کوهستانی، کو‌هپیما، ساکن کوه، کوهپیمایی کردن، کوهنوردی کردن
- Iran is a mountaineering paradise.
- ایران از نظر کوه‌نوردی بهشت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mountaineer

  1. noun mountain climber
    Synonyms: alpinist, backpacker, climber, cragsman, cragswoman, hiker, rock climber

ارجاع به لغت mountaineer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mountaineer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mountaineer

لغات نزدیک mountaineer

پیشنهاد بهبود معانی