امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Negotiable

nəˈɡoʊʃiə nɪˈɡəʊʃiəbl / / -ʃə-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more negotiable
  • صفت عالی:

    most negotiable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قابل‌ مذاکره، قابل‌ مذاکره، اصلاح‌پذیر، انعطاف‌پذیر، قابل‌ بحث، توافقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Our borders are not negotiable.
- مرزهای ما قابل‌بحث نیستند.
- The price is negotiable, so feel free to make an offer.
- قیمت قابل مذاکره است؛ پس درصورت تمایل پیشنهاد بدهید.
adjective
اقتصاد قابل پرداخت، قابل تبدیل به پول نقد
- The salary for the position is negotiable based on experience and qualifications.
- حقوق این موقعیت براساس تجربه و مدرک قابل پرداخت می‌باشد.
- The price of the car was negotiable.
- قیمت ماشین قابل پرداخت بود.
adjective
اقتصاد قابل معامله، قابل دادوستد
- negotiable papers
- اوراق (بهادار) قابل دادوستد
- She refused to accept any offer that wasn't negotiable.
- او از پذیرش هر پیشنهادی که قابل معامله نبود خودداری کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد negotiable

  1. adjective Capable of being passed, traversed, or crossed
    Synonyms: transferable, variable, navigable, transactional, on-the-table, assignable, debatable, conveyable, passable, transferrable

ارجاع به لغت negotiable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negotiable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/negotiable

لغات نزدیک negotiable

پیشنهاد بهبود معانی