امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nonsense

ˈnɑːnsens ˈnɒnsns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
یاوه، مهمل، مزخرف، حرف پوچ، بی‌معنی، خارج از منطق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I don't want to listen to their nonsense.
- نمی‌خواهم به یاوه‌گویی‌های آن‌ها گوش بدهم.
- This kind of behavior is nonsense!
- این طرز رفتار ابلهانه است!
- "I am not hungry." "Nonsense! you haven't eaten anything since yesterday!"
- ً"گرسنه نیستم"، "چه حرفی! تو از دیروز چیزی نخورده‌ای!"
adjective
مزخرف، پوچ، بی‌معنی
- You're talking nonsense.
- داری چرند می‌گویی.
- "Zoofoori" is a nonsense word.
- «زوفوری» یک واژه‌ی بی‌معنی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonsense

  1. noun craziness, ridiculousness
    Synonyms: absurdity, babble, balderdash, baloney, bananas, bombast, bull, bunk, claptrap, drivel, fatuity, flightiness, folly, foolishness, fun, gibberish, giddiness, hogwash, hooey, hot air, imprudence, inanity, irrationality, jazz, jest, jive, joke, ludicrousness, madness, mumbo jumbo, palaver, poppycock, prattle, pretense, ranting, rashness, rot, rubbish, scrawl, scribble, senselessness, silliness, soft soap, stupidity, thoughtlessness, trash, tripe
    Antonyms: clarity, common sense, fact, intelligibility, sense, truth, understanding

ارجاع به لغت nonsense

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonsense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonsense

لغات نزدیک nonsense

پیشنهاد بهبود معانی