امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Nonsensical

    ˌnɑːnˈsensɪkl nɒnˈsensɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more nonsensical

    • صفت عالی:

      most nonsensical

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    مزخرف، چرند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Such nonsensical questions do not need answers.
    - چنین پرسش‌های بی‌معنی پاسخ نمی‌خواهد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nonsensical

    1. adjective So senseless as to be laughable
      Synonyms: absurd, silly, idiotic, preposterous, cockeyed, ludicrous, foolish, harebrained, imbecilic, insane, lunatic, mad, moronic, softheaded, tomfool, nonsense, unearthly, zany, crazy, ridiculous, loony, loopy, laughable, balmy, dippy, senseless, dopey, jerky, sappy, wacky, derisory

    لغات هم‌خانواده nonsensical

    ارجاع به لغت nonsensical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nonsensical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonsensical

    لغات نزدیک nonsensical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی