امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sensitive

ˈsensətɪv ˈsensətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sensitive
  • صفت عالی:

    most sensitive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B2
حساس، نفوذ‌پذیر، دارای حساسیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a sensitive issue
- موضوع حساس
- sensitive to allergenic plants
- دارای حساسیت نسبت به گیاهان آلرژی‌زا
- sensitive about the suffering of the poor
- حساس نسبت به رنج فقیران
- sensitive nerves
- اعصاب حسی
- a sensitive experience
- تجربه‌ای احساس‌برانگیز
- a sensitive ear
- گوش حساس
- The area around the wound is still very sensitive.
- ناحیه‌ی اطراف زخم هنوز خیلی حساس است.
- sensitive to moisture
- آسیب‌پذیر در رطوبت
- She is very sensitive about her heavy weight.
- او درباره‌ی وزن زیادش بسیار زود‌رنج است.
- She is sensitive to eggs.
- او به تخم‌مرغ حساسیت دارد.
- a sensitive poet
- یک شاعر خوش‌طبع
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sensitive

  1. adjective impressionable
    Synonyms: acute, cognizant, conscious, delicate, easily affected, emotionable, emotional, feeling, fine, high-strung, hung up, hypersensitive, impressible, irritable, keen, knowing, nervous, oversensitive, perceiving, perceptive, precarious, precise, psychic, reactive, receptive, responsive, seeing, sensatory, sensile, sensorial, sensory, sentient, supersensitive, susceptible, tense, ticklish, touchy, touchy feely, tricky, tuned in, turned on to, umbrageous, understanding, unstable, wired
    Antonyms: impassive, insensitive, thick-skinned, unsusceptible
  2. adjective easily hurt
    Synonyms: delicate, easily harmed, painful, sore, tender
    Antonyms: heartless, indifferent, insensitive, numb, unfeeling

لغات هم‌خانواده sensitive

ارجاع به لغت sensitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sensitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sensitive

لغات نزدیک sensitive

پیشنهاد بهبود معانی