امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nuts And Bolts

ˈnətsəndboʊlts nʌtsəndbəʊlts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom
حقایق عملی، داده‌های واقعی، کارها و اصول اولیه، عوامل اساسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Forget about the fancy features, just tell me the nuts and bolts of how this machine works.
- ویژگی‌های خیالی را فراموش کنید، فقط حقایق عملی در نحوه‌ی کار این دستگاه را به من بگویید.
- I need to understand the nuts and bolts of this new software before I can use it effectively.
- قبل‌از اینکه بتوانم به‌طور موثر از آن استفاده کنم، باید اصول اولیه‌ی این نرم‌افزار جدید را بفهمم.
noun uncountable
ریزودرشت، چم‌وخم، جزئیات، راه‌وچاه
- The teacher explained the nuts and bolts of the lesson to the students.
- معلم ریزودرشت درس را برای دانش‌آموزان توضیح داد.
- The artist used the nuts and bolts to create a unique sculpture.
- هنرمند از جزئیات برای ساختن مجسمه‌ای منحصربه‌فرد استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nuts and bolts

  1. noun basic parts
    Synonyms: basic details, basics, brass tacks, essentials, fundamentals, innards, inner workings, mechanics, nitty-gritty, no frills, no nonsense, practical details, practicalities, workings

ارجاع به لغت nuts and bolts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nuts and bolts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nuts-and-bolts

لغات نزدیک nuts and bolts

پیشنهاد بهبود معانی