امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Obtainable

    əbˈteɪnəbl əbˈteɪnəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more obtainable

    • صفت عالی:

      most obtainable

    معنی

    به‌دست‌آوردنی، قابل حصول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد obtainable

    1. adjective achievable, available
      Synonyms:
      available attainable ready procurable to be had securable realizable on offer purchasable gettable in stock on tap on deck no problem pushover piece of cake no sweat derivable there for the taking duck soup
      Antonyms:
      unavailable unachievable unobtainable

    لغات هم‌خانواده obtainable

    • adjective
      obtainable

    ارجاع به لغت obtainable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «obtainable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obtainable

    لغات نزدیک obtainable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی