امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Orbicular

ɔːrˈbɪkjələr ɔːˈbɪkjʊlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
گرد، چرخی، کروی، مدور، کامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- nearly orbicular in shape
- از نظر شکل تقریباً مدور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد orbicular

  1. adjective Circular or nearly circular
    Synonyms: orbiculate
  2. adjective Having the shape of a sphere or ball; ; ; - Zane Grey
    Synonyms: ball-shaped, global, globose, globular, spheric, spherical

ارجاع به لغت orbicular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orbicular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orbicular

لغات نزدیک orbicular

پیشنهاد بهبود معانی