امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Owing

ˈoʊɪŋ ˈəʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    owed
  • شکل سوم:

    owed
  • سوم‌شخص مفرد:

    owes

معنی‌ها

adjective
بدهکار، پرداخت‌نشده، تسویه‌نشده، مانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
(با: to) به‌واسطه‌ی، به‌خاطر، به‌دلیل، در‌نتیجه‌ی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد owing

  1. adjective unpaid
    Synonyms: attributable, comeuppance, due, in debt, mature, matured, outstanding, overdue, owed, payable, unsettled
    Antonyms: paid, resolved, settled

ارجاع به لغت owing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «owing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/owing

لغات نزدیک owing

پیشنهاد بهبود معانی