امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Owl

    aʊl aʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      owls

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    owl, جغد، بوف
    جانورشناسی جغد، بوف
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The owl perched on the branch of the old oak tree.
    - جغد روی شاخه‌ی درخت بلوط کهنسال نشست.
    - The majestic owl sat perched atop the branch.
    - جغد باشکوه بالای شاخه نشسته بود.
    - the blind owl
    - بوف کور
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد owl

    1. noun Nocturnal bird of prey with hawk-like beak and claws and large head with front-facing eyes
      Synonyms: owlet, bird-of-prey, night-bird, nocturnal bird, owl pigeon, satinette, bird-of-minerva, turbit, bubo, strix, bird-of-night, hooter

    ارجاع به لغت owl

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «owl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/owl

    لغات نزدیک owl

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی