امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ownership

    ˈoʊnərʃɪp ˈəʊnəʃɪp
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      ownerships

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable C1
    مالکیت، دارندگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - land ownership
    - مالکیت زمین
    - private ownership
    - مالکیت خصوصی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ownership

    1. noun possession of property
      Synonyms:
      property control having holding tenure title use possession occupancy deed claim dominion purchase end hand piece cut buying purchasing residence tenancy slice partnership takeover proprietorship proprietary rights possessorship
      Antonyms:
      renting lease

    لغات هم‌خانواده ownership

    ارجاع به لغت ownership

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ownership» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ownership

    لغات نزدیک ownership

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی