امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pathetic

    pəˈθetɪk pəˈθetɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more pathetic

    • صفت عالی:

      most pathetic

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    plural adjective preposition C2
    دارای احساسات شدید، رقت‌انگیز، تأثرآور، مؤثر، احساساتی، حزن‌آور، سوزناک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the pathetic cries of a woman whose child had been run over by a car
    - فریادهای حزن‌آفرین زنی که فرزندش زیر ماشین رفته بود
    - the pathetic conditions in some government offices
    - وضع اسف‌بار برخی از ادارات دولتی
    - She looked old and pathetic.
    - او به‌نظر پیر و قابل‌ترحم بود.
    - a pathetic speech
    - یک نطق بسیار بد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pathetic

    1. adjective sad, affecting
      Synonyms: commiserable, deplorable, distressing, feeble, heartbreaking, heartrending, inadequate, lamentable, meager, melting, miserable, moving, paltry, petty, piteous, pitiable, pitiful, plaintive, poignant, poor, puny, rueful, sorry, tender, touching, useless, woeful, worthless, wretched
      Antonyms: cheerful, happy, useful, worthwhile

    ارجاع به لغت pathetic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pathetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pathetic

    لغات نزدیک pathetic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی