امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Patient

ˈpeɪʃnt ˈpeɪʃnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patients
  • صفت تفضیلی:

    more patient
  • صفت عالی:

    most patient

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
شکیبا، بردبار، صبور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- A lover must be patient and kind.
- عاشق باید بردبار و مهربان باشد.
- Be patient, your turn will come too.
- شکیبا باش نوبت تو هم خواهد رسید.
- The patient man listened to their insults and prayed.
- مرد صبور به توهین‌های آنان گوش داد و دعا کرد.
- to be patient
- صبور بودن، شکیبیدن
- patient negotiations
- مذاکرات صبورانه
- a patient face
- سیمای شکیبا
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
پرپشتکار، پر استقامت، ساعی
- The craftsman worked with patient effort.
- صنعتگر با کوشش و پشتکار کار می‌کرد.
- a patient worker
- یک کارگر پشتکاردار
noun countable
بیمار، مریض
- This hospital has 500 patients.
- این بیمارستان پانصد مریض دارد.
- One of Mehri's patients brought her a bottle of rose water.
- یکی از بیماران مهری برایش یک شیشه گلاب آورد.
noun countable
شکیبا، صبور
- If you're patient, I'll turn sour grapes into "halva."
- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patient

  1. adjective capable, willing to endure
    Synonyms: accommodating, calm, composed, easy-going, enduring, even-tempered, forbearing, forgiving, gentle, imperturbable, indulgent, lenient, long-suffering, meek, mild, mild-tempered, persevering, persistent, philosophic, philosophical, quiet, resigned, self-possessed, serene, stoical, submissive, tolerant, tranquil, uncomplaining, understanding, unruffled, untiring
    Antonyms: agitated, frustrated, impatient, intolerant, unwilling
  2. noun person being treated for medical
    Synonyms: problem case, convalescent, emergency, inmate, invalid, outpatient, shut-in, sick person, subject, sufferer, victim
    Antonyms: doctor

Collocations

  • patient of

    1- پرطاقت، پایدار، پراستقامت، تاب‌آور 2- معنی‌دار، دارای معنی به‌خصوص

لغات هم‌خانواده patient

ارجاع به لغت patient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patient

لغات نزدیک patient

پیشنهاد بهبود معانی