امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Patiently

ˈpeɪʃntli ˈpeɪʃntli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more patiently
  • صفت عالی:

    most patiently

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
صبورانه، با صبوری، بردبارانه، با شکیبایی (به‌گونه‌ای که فرد تأخیرها و مشکلات و رنج‌ها را تحمل کند و از خود ناراحتی و اضطراب نشان ندهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She listened patiently as I told the story.
- وقتی داستان را تعریف می‌کردم، او با صبوری گوش می‌داد.
- I have been working patiently on this project for hours, hoping for a positive outcome.
- من به امید یک نتیجه‌ی مثبت ساعت‌ها صبورانه روی این پروژه کار کرده‌ام.
- She waited patiently.
- او صبورانه منتظر ماند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patiently

  1. adjective Suffering without complaint
    Synonyms: calmly, quietly, enduringly, bravely, impassively, resignedly, numbly, forbearingly, imperturbably, dispassionately, tolerantly, submissively, meekly
  2. adjective Continuing without impatience
    Synonyms: steadily, firmly, unabatingly
  3. adverb With patience; in a patient manner
    Antonyms: impatiently

لغات هم‌خانواده patiently

ارجاع به لغت patiently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patiently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patiently

لغات نزدیک patiently

پیشنهاد بهبود معانی