امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Patrician

pəˈtrɪʃn pəˈtrɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patricians

معنی

noun adjective
نجیب‌زاده، اعیان‌زاده، شریف، اشرافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patrician

  1. adjective upper-class
    Synonyms: aristocratic, blue-blooded, gentle, grand, highborn, high-class, noble, royal, wellborn
    Antonyms: common, lower-class
  2. noun person born to upper class
    Synonyms: aristocrat, blue blood, gentleperson, noble, nobleperson, peer, silk stocking, upper cruster
    Antonyms: commoner

ارجاع به لغت patrician

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patrician» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patrician

لغات نزدیک patrician

پیشنهاد بهبود معانی