امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peaceful

ˈpiːsfl ˈpiːsfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more peaceful
  • صفت عالی:

    most peaceful

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مسالمت‌آمیز، آرام، صلح‌آمیز، صلح‌جویانه، دنج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We have only used peaceful tactics.
- ما فقط از تاکتیک‌های صلح‌جویانه استفاده کرده‌ایم.
- Those rocky shores shelter a peaceful bay.
- در آن کرانه‌های پرصخره خلیج آرامی وجود دارد.
- a peaceful corner where I can read without being disturbed
- گوشه‌ی دنجی که می‌توانم در آن بدون مزاحمت به مطالعه بپردازم.
- Let us solve our disputes in a peaceful fashion.
- بیایید اختلافات خود را به روش مسالمت‌آمیزی حل کنیم.
- peaceful coexistence
- هم‌زیستی مسالمت‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peaceful

  1. adjective friendly, serene
    Synonyms: all quiet, amicable, at peace, bloodless, calm, collected, composed, constant, easeful, equable, free from strife, gentle, halcyon, harmonious, irenic, level, mellow, neutral, neutralist, nonbelligerent, nonviolent, on friendly terms, on good terms, pacifistic, peaceable, peace-loving, placatory, placid, quiet, restful, smooth, sociable, steady, still, tranquil, undisturbed, unruffled, untroubled, without hostility
    Antonyms: clamorous, disturbed, excited, noisy, turbulent, unfriendly, violent

لغات هم‌خانواده peaceful

ارجاع به لغت peaceful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peaceful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peaceful

لغات نزدیک peaceful

پیشنهاد بهبود معانی