امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peppy

ˈpepi ˈpepi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
پرنیرو، سرحال، چالاک
- a peppy and interesting program
- برنامه‌ای هیجان‌انگیز و جالب‌توجه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peppy

  1. adjective lively, vigorous
    Synonyms: active, alert, animate, animated, bright, gay, keen, perky, sparkling, spirited, sprightly, vivacious
    Antonyms: apathetic, inactive, lethargic, tired

ارجاع به لغت peppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peppy

لغات نزدیک peppy

پیشنهاد بهبود معانی