امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pitter-patter

ˈpɪtər ˌpætər ˈpɪtə ˌpætə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
چک‌چک کردن (مثل صدای ریزش باران)، شر‌شر کردن، تاپ‌تاپ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Her heart went pitter-patter.
- قلبش تاپ‌تاپ کرد.
noun adverb verb - intransitive
(صدای ریزش باران و غیره) چک چک، شرشر
- the pitter-patter of raindrops on the tin roof
- صدای چکه‌های باران بر شیروانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pitter-patter

  1. noun A sound
    Synonyms: thump, tap
  2. adverb Describing a rhythmic beating
    Synonyms: pit-a-pat, pitty-patty, pitty-pat
  3. verb Make light, rapid and repeated sounds
    Synonyms: patter, sprinkle, spit, spatter

ارجاع به لغت pitter-patter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pitter-patter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pitter-patter

لغات نزدیک pitter-patter

پیشنهاد بهبود معانی