امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pm

piː ˈem piː ˈem
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    PMed

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: .p.m

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation A1
لاتین بعدازظهر (post meridiem)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The party will be from 2 to 7 pm.
- مهمانی از ساعت ۲ تا ۷ بعدازظهر خواهد بود.
- I'll meet you at the café at 3 p.m.
- ساعت ۳ بعدازظهر توی کافه می‌بینمت.
abbreviation noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی سیاست نخست‌وزیر (PM) (Prime Minister)
- The PM's visit to the disaster-stricken area brought hope and reassurance to the affected citizens.
- بازدید نخست‌وزیر از منطقه‌ی حادثه‌دیده امید و اطمینان خاطر را برای شهروندان آسیب‌دیده به ارمغان آورد.
- The opposition party is demanding the resignation of the PM.
- حزب مخالف خواهان استعفای نخست‌وزیر است.
abbreviation noun countable informal
مدیر پروژه (PM) (project manager)
- The PM was responsible for overseeing the entire construction project.
- مدیر پروژه مسئول نظارت بر کل پروژه‌ی ساخت‌وساز بود.
- The PM communicated the project goals to the team members.
- مدیر پروژه اهداف پروژه را به اعضای تیم ابلاغ کرد.
abbreviation noun countable informal
پیام خصوصی، پی‌ام (PM) (private message)
- I checked my inbox and saw that I had five new PMs.
- صندوق ورودی‌ام را بررسی کردم و دیدم که پنج پیام خصوصی جدید دارم.
- She received a PM from her friend.
- یک پیام خصوصی از دوستش دریافت کرد.
verb - intransitive verb - transitive informal
پیام خصوصی فرستادن، پی‌ام دادن (PM) (private message)
- She PMed me on Instagram.
- برای من در اینستاگرام پیام خصوصی فرستاد.
- I PMed my friend on Facebook.
- به دوستم در فیسبوک پی‌ام دادم.
abbreviation
رئیس اداره‌ی پست (PM) (postmaster)
- The PM is responsible for overseeing the operations of the post office.
- رئیس اداره‌ی پست مسئول نظارت بر عملکرد اداره‌ی پست است.
- The PM is in charge of hiring new employees.
- رئیس اداره‌ی پست مسئول استخدام کارمندان جدید است.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (Pm) پرومتیم، عنصر پرومتیم
- Pm is commonly used in nuclear batteries due to its long half-life.
- از پرومتیوم به دلیل نیمه‌عمر طولانی معمولاً در باتری‌های هسته‌ای استفاده می‌شود.
- The atomic number of Pm is 61.
- عدد اتمی پرومتیوم ۶۱ است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pm

  1. noun A soft silvery metallic element of the rare earth group having no stable isotope; was discovered in radioactive form as a fission product of uranium
    Synonyms: promethium, atomic number 61
  2. noun The person who holds the position of head of the government in the United Kingdom
    Synonyms: prime-minister, premier
  3. noun An examination and dissection of a dead body to determine cause of death or the changes produced by disease
    Synonyms: autopsy, necropsy, postmortem, post mortem, postmortem examination, post-mortem examination
  4. adverb Between noon and midnight
    Synonyms: post-meridiem
  5. adjective After noon
    Synonyms: post-meridiem
  6. noun Modulation of the phase of the carrier wave
    Synonyms: phase modulation

ارجاع به لغت pm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pm

لغات نزدیک pm

پیشنهاد بهبود معانی