امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

PMS

ˌpiːemˈes ˌpiːemˈes
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

PMS مخفف عبارت Premenstrual Syndrome است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun
پزشکی سندرم پیش‌از قاعدگی، نشانگان پیش‌از قاعدگی (مجموعه‌ای از اختلالات جسمی، روانی و احساسی است که اغلب زنان قبل از قاعدگی خود آن را تجربه می‌کنند.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Exercise can help reduce the severity of PMS.
- ورزش کردن می‌تواند از شدت سندرم پیش‌از قاعدگی بکاهد.
- Even though PMS can be challenging for both of us, my partner and I work together to find ways to manage her symptoms and maintain a strong connection.
- اگرچه سندرم پیش‌از قاعدگی می‌تواند برای هردوی ما چالش‌برانگیز باشد، من و شریک زندگی‌ام تلاش می‌کنیم تا با هم راه‌هایی را برای مدیریت علائم او و حفظ ارتباط قوی پیدا کنیم.
- She experienced intense mood swings during her PMS phase.
- او تغییرات خلقی شدیدی را در دوره‌ی PMS خود تجربه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد PMS

  1. noun A syndrome that occurs in many women from 2 to 14 days before the onset of menstruation
    Synonyms: premenstrual-syndrome

ارجاع به لغت PMS

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «PMS» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pms

لغات نزدیک PMS

پیشنهاد بهبود معانی