امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Possess

pəˈzes pəˈzes
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    possessed
  • شکل سوم:

    possessed
  • سوم‌شخص مفرد:

    possesses
  • وجه وصفی حال:

    possessing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
داشتن، مالک بودن، دارا بودن، صاحب بودن، متصرف بودن، در تصرف داشتن، در اختیار داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He possessed not only power but also great wealth.
- او نه تنها قدرت داشت بلکه دارای ثروت زیادی هم بود.
- He does not possess the necessary courage.
- شجاعت لازم را ندارد.
- He gave everything he possessed to his son.
- همه‌ی مایملک خود را به پسرش داد.
- He possessed me of the information I needed.
- اطلاعاتی را که لازم داشتم در اختیارم گذاشت.
- to possess knowledge and wisdom
- از دانش و عقل برخوردار بودن
verb - transitive
(ذهن شخص) نفوذ کردن، تحت‌تاثیر قرار دادن، در اختیار گرفتن، تسخیر کردن، تسلط یافتن
- He was possessed by jealousy.
- حسادت وجودش را تسخیر کرده بود.
- Utterly possessed by her charm, he proposed marriage.
- چون کاملاً تحت‌تأثیر زیبایی او قرار گرفته بود، پیشنهاد ازدواج کرد.
- He possessed several languages besides his native tongue.
- او علاوه بر زبان مادری به چند زبان دیگر مسلط بود.
- The idea of conquering the world had possessed him.
- فکر تسخیر جهان هم و غم او شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد possess

  1. verb have or obtain
    Synonyms: acquire, bear, be blessed with, be born with, be endowed with, carry, control, corner, corner the market, dominate, enjoy, get hands on, get hold of, grab, have to name, hog, hold, latch on to, lock up, maintain, occupy, own, retain, seize, sit on, take over, take possession
    Antonyms: dispossess, lose, miss, not have

ارجاع به لغت possess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «possess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/possess

لغات نزدیک possess

پیشنهاد بهبود معانی