امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Possibility

    ˌpɑːsəˈbɪlət̬i ˌpɒsəˈbɪləti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      possibilities

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B1
    امکان، احتمال، چیز ممکن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Is there any possibility that I will see you tomorrow?
    - امکان دارد که فردا شما را ببینم؟
    - Changing jobs is one possibility.
    - تغییر شغل یکی از کارهایی است که می‌توان کرد.
    - the possibility of rain
    - امکان بارش باران
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد possibility

    1. noun feasibility, likelihood; chance
      Synonyms:
      chance opportunity probability prospect likelihood possibility potentiality risk contingency occasion instance happening occurrence break incident odds fluke hazard circumstance liveliness hope play shot liability practicability attainableness achievability workableness plausibility stab fling fifty-fifty toss-up outside chance fair shake prayer fortuity action
      Antonyms:
      impossibility unlikelihood unfeasibility

    Collocations

    لغات هم‌خانواده possibility

    ارجاع به لغت possibility

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «possibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/possibility

    لغات نزدیک possibility

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی