معنی precis به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

preɪˈsiː ˈpreɪsiː

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

خلاصه رئوس مطالب، تلخیص، چکیده مطلب، خلاصه نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Write a precis of this story.

- خلاصه‌ای از این داستان را بنویسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precis

noun abridgment

Synonyms: abstract, aperçu, compendium, condensation, digest, outline, pandect, résumé, rundown, sketch, summary, survey, syllabus, synopsis

Antonyms: expansion

ارجاع به لغت precis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «precis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precis

لغات نزدیک precis

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی