امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Precisely

prɪˈsaɪsli prɪˈsaɪsli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more precisely
  • صفت عالی:

    most precisely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
درست، دقیقا، به‌ دقت، با‌دقت، کاملا، عینا، حقیقتا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- we arrived at precisely two o'clock.
- دقیقا راس ساعت دو رسیدیم.
- she always knows precisely what to do.
- او همیشه می‌داند که دقیقا باید چه کار کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precisely

  1. adverb exactly, just
    Synonyms: absolutely, accurately, as well, correctly, definitely, even, expressly, for a fact, for sure, just so, literally, no ifs ands or buts, no mistake, on the button, on the money, on the nose, plumb, right, sharp, smack, smack-dab, specifically, square, squarely, strictly, sure, sure thing, the ticket, the very thing, to a tee, yes
    Antonyms: imprecisely, questionably, unsure

لغات هم‌خانواده precisely

ارجاع به لغت precisely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precisely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precisely

لغات نزدیک precisely

پیشنهاد بهبود معانی