Preppy

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  انگلیسی آمریکایی بچه مدرسه‌ای پولدار, بچه مایه‌دار
  • - The preppy's parents were known for their extravagant lifestyle.
  • - والدین این بچه مدرسه‌ای پولدار به‌خاطر سبک زندگی عجیب‌وغریب خود معروف بودند.

  • - The preppy always wore designer clothing to school.
  • - بچه مایه‌دار همیشه لباس‌های ویژه‌ساخت برای مدرسه می‌پوشید.
• adjective
  انگلیسی آمریکایی پولدار، اعیانی، ثروتمند، مربوط به دانش‌آموزان مدارس اعیانی
  • - The preppy students gathered in their clique, discussing their next sailing trip.
  • - دانش‌آموزان پولدار در گروهشان جمع شدند و در مورد سفر قایق‌رانی بعدی خود صحبت کردند.

  • - Her preppy style stood out among the crowd.
  • - استایل اعیانی او در میان جمعیت برجسته بود.