ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)
استفاده کن

    Prestige

    preˈstiːʒ preˈstiːʒ preˈstiːʒ preˈstiːʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • noun uncountable C1
      حیثیت، اعتبار، ابرو، نفوذ، قدر و منزلت، وجه
      • - a man of prestige and power
      • - یک مرد آبرومند و پرتوان
      • - to lose one's prestige
      • - شهرت خود را از دست دادن
      • - the prestige of his name
      • - آوازه‌ی نام او
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد prestige

    1. noun fame, influence
      Synonyms: authority, cachet, celebrity, consequence, control, credit, dignity, distinction, éclat, eminence, esteem, illustriousness, importance, kudos, position, power, preeminence, prominence, prominency, rank, regard, renown, reputation, repute, standing, state, stature, status, sway, weight
      Antonyms: humility, lowliness

    ارجاع به لغت prestige

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prestige» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prestige

    لغات نزدیک prestige

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری