امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Preventive

prɪˈventɪv prɪˈventɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more preventive
  • صفت عالی:

    most preventive

توضیحات

این لغت به‌صورتِ preventative نیز نوشته می‌شود.

preventive از preventative رایج‌تر است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable C2
پیشگیرانه، بازدارنده، جلوگیری‌کننده، پیشگیری‌کننده، مانع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- In the past ten years, preventive measures have radically reduced levels of tooth decay in children.
- در ده سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه، میزانِ پوسیدگی دندان در کودکان را به‌شدت کاهش داده است.
- Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
- از جینسینگ (=آدم‌گیاه) به‌عنوان دارویی ترمیمی و پیشگیری‌کننده استفاده می‌شود.
- The police were able to take preventive action.
- پلیس توانست اقدامات بازدارنده را انجام دهد.
- a mosquito preventative
- پیشگیری‌کننده از پشه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preventive

  1. adjective Intended to prevent
    Synonyms: deterrent, preventative, anticipatory, precautionary, preclusive, obviating.--n.prophylactic, tending to prevent, prevenient, prophylactic
    Antonyms: permissive
  2. adjective Defending against disease
    Synonyms: preventative, prophylactic, protective
  3. noun An agent or device intended to prevent conception
    Synonyms: preventative, contraceptive, contraceptive device, inoculant, prophylactic device, prophylactic, birth-control device, inoculum
  4. noun Any obstruction that impedes or is burdensome
    Synonyms: hindrance, hinderance, hitch, preventative, encumbrance, incumbrance, interference

Collocations

لغات هم‌خانواده preventive

ارجاع به لغت preventive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preventive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preventive

لغات نزدیک preventive

پیشنهاد بهبود معانی